صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۵۳

۱

قضا چنانکه ترا طرز دلبری آموخت

مرا به راه جنون رسم خود سری آموخت

۲

چرا ز اشک و رخم سیم و زر به دامان ریخت

اگر نه عشق مرا کیمیاگری آموخت

۳

مرا به جای مناعت مسالمت آورد

ترا به جای عنایت ستمگری آموخت

۴

نظام غمزه اش آن چار فوج خاصه مگر

جهان گشایی از افواج ناصری آموخت

۵

دلم که خون جگر می خورد شگفت مدار

ز ترک مست تو قانون خون خوری آموخت

۶

بدین کرامت و اعجاز اگر غلط نکنم

عصای موسی از آن زلف اژدری آموخت

۷

شمیم باد صبا چون نسیم صبح بهار

ز چین طره ی او نافه گستری آموخت

۸

نشسته هندوی خالت به چهر آتش خیز

ندانمش ز کجا کیش آذری آموخت

۹

سبق گرفت صفایی ز انوری به غزل

به وصف حسن رخت تا سخنوری آموخت

تصاویر و صوت

نظرات