صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۷

۱

به نیم پرده که برداشت روی زیبا را

درید پرده ی پرهیز پیر و برنا را

۲

ز صحن خیمه به صحرا شعاع طلعت دوست

برید از رخ خورشید مهر حربا را

۳

رساست قد صنوبر ولی کجا با وی

کنند نسبت آن سرو ماه سیما را

۴

به دستیاری لعلش که شرم خاتم جم

به پای رفته ببین معجز مسیحا را

۵

ز شور آن لب شیرین به کام ما دوری است

که طعم تلخ تر از حنظل است حلوا را

۶

به حبس یوسفش انگیخت رشک دیدن غیر

در این قضیه ملامت مکن زلیخا را

۷

به سینه راز تو خواهم ز خلق پوشیدن

ولی چه چاره کنم رنگ روی رسوا را

۸

به بددلی مکن انکار مهر من مپسند

به خویش طنز احبا و طعن اعدا را

۹

صفایی از دو جهان جز رضای دوست مجوی

که من حرام شناسم خیر این تمنا را

تصاویر و صوت

نظرات