
صفایی جندقی
شمارهٔ ۷۷
۱
لبت از بس لطیف و شیرین است
دلت از بس گران و سنگین است
۲
دلت آیات کوه فرهاد است
لبت آفات لعل شیرین است
۳
چون فرازد قد و فروزد چهر
دشت شمشاد و باغ نسرین است
۴
روز عالم به عکس کرد سیاه
آفتابی که مطلعش زین است
۵
گر به قتل من آمدی برخیز
مدعای من از تو نیز این است
۶
مگذر از کشتنم به علت ضعف
که سکوتم نشان تمکین است
۷
دست از صید نیم کشته ی خویش
برنداری که بیم نفرین است
۸
عشق و مستوری ای عجب با هم
شرر اندر شعار پشمین است
۹
رفتی آخر صفایی از پی دل
وین خلاف طریقهٔ دین است
۱۰
این چه تلبیس و این چه طامات است
این چه اسلام و این چه آیین است
تصاویر و صوت

نظرات