
صفایی جندقی
شمارهٔ ۷۹
۱
سرخوشم با لبت که نوشین است
ای دریغ از دلت که سنگین است
۲
در میان نیست و ز بیان پیداست
این میان نیست نون تنوین است
۳
تیغ ابروی و نافه گیسویت
دشت قبچاق و رسته ی چین است
۴
سر زلفت به سرقت دل و دین
مو به مو مظهر شیاطین است
۵
در شبستان گشایی ار بر و روی
چمن اندر چمن ریاحین است
۶
راغ ها تاب سنبل و سوری
باغ ها داغ نخل و نسرین است
۷
بنشین پیش سرو کاین رفتار
رشک آن شور چشم خودبین است
۸
جز ز تأثیر لعل و کام تو نیست
که کلامم لطیف و شیرین است
۹
من دیوانه چون به چنگ آرم
لعبتی را که عقل کابین است
۱۰
تو صفایی کجا و دعوی عشق
پشه را کی مقام شاهین است
تصاویر و صوت

نظرات