
صفایی جندقی
شمارهٔ ۸۰
۱
گرچه این فن خلاف آیین است
منت از عارضت برآیین است
۲
کلکم انواع نعت آنچه نگاشت
نزد حسن تو عین تهجین است
۳
ذقن و چهر و چشم و غمزه و زلف
همه برهان قاطعم ز این است
۴
عضو عضوت به فر حسن و کمال
بس زهر در خواری تحسین است
۵
گویی از آفتاب صبح ازل
بی سخن جلوه ی نخستین است
۶
اختلافی در اختیار طلب
ننگرد دیده ای که حق بین است
۷
هر چه جویی ز حب و بغض بجوی
کج مرو راه مستقیم این است
۸
جهد کن در دعای دولت شاه
که ز روح الامینش آمین است
۹
حافظ ملک ناظم الدنیا
غوث اسلام ناصر الدین است
۱۰
سر پیوند او صفایی و من
مثل مال دار و مسکین است
نظرات