
صفایی جندقی
شمارهٔ ۸۲
۱
شادم که شمارم اشک وآه است
تا در غمت این دوام گواه است
۲
با درد جدائیت صبوری
خود بی کم و بیش کوه وکاه است
۳
با عمر دراز زلف کج راست
فرقی که نه جای اشتباه است
۴
موی من از آن سفید چون روز
روز من از آن چو شب سیاه است
۵
از تابش روی و تاب گیسوی
مشکوی تو پر ز مار و ماه است
۶
ز آن ماه چه نعل ها در آتش
ز آن مار چه پشت ها دو تاه است
۷
دل با همه زخم های کاری
باز از مژه ی تو عذرخواه است
۸
از تیر نگاه و تیغ ابروی
گیسوی توام گریزگاه است
۹
دل در صف غمزه اش صفایی
صیدی به مصاف یک سپاه است
تصاویر و صوت

نظرات