صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۹۸

۱

از عشق تنی که ناتوان نیست

مغز هنرش دراستخوان نیست

۲

از معنی آن زبان فرو بند

مشکل سخن است کش بیان نیست

۳

سرچشمه اش از لجن برانبای

زان چشم که خون دل روان نیست

۴

از دیر و حرم مگوکه ما را

پروای حدیث دیگران نیست

۵

چشم تومیان مردم امروز

جز فتنه آخر الزمان نیست

۶

در رسته ی عشق دل ستانان

مقدار دو جو بهای جان نیست

۷

ازخواری خویش و خار گلچین

راهم به درون گلستان نیست

۸

پا بایدم از چمن کشیدن،

تا دست ستیز باغبان نیست

۹

از صبر علاج هجر نتوان

شهباز شکار ماکیان نیست

۱۰

از دوست صفایی این ستم ها

شایسته آن شکوه و شان نیست

۱۱

رسم است بلی که پادشه را

غم خواری حال پاسبان نیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸ - ۱۲:۳۷:۴۹
 پا بایدَم از چمن کشیدن،