
صفایی جندقی
۳۰- تاریخ وفات ابوالحسن یغما پدر شاعر
۱
اوستاد سخن ابوالحسن آنک
بی سخن یک تنش نظیر نبود
۲
هفت اقلیم را به نوک قلم
قفل درهای نظم و نثر گشود
۳
چار گوهر یکی چو او به صفات
قرن ها نارد از عدم به وجود
۴
مدح وی نیست حد ما زیرا
که برون است مدحتش ز حدود
۵
چو از سر شوق شد به پای رضا
از سرای فنا به دار خلود
۶
بار الها به حق پاک نبی
علت غائی اساس وجود
۷
سبب آفرینش همه خلق
زیب بخشای ملک غیب و شهود
۸
کآن ضعیف فتاده را از پای
دستگیری کنی به حسن ورود
۹
خامه عفو درکش از کف لطف
بر گناهانش از فراز و فرود
۱۰
حشر فرمائیش به اهل وداد
از در رحمت ای کریم و دود
۱۱
مرمرا هم به لطف خود می بخش
زنده پیش از قضا چه دیر و چه زود
۱۲
چون به حکم مغایرت همه عمر
فاش و پنهان ز خلق می فرسود
۱۳
پی تاریخ وی صفائی گفت
جان یغما ز نیک و بد آسود
۱۴
۱۲۷۶ق
نظرات