صفایی جندقی

صفایی جندقی

بند ۲۸

۱

تن‌های یاوران همه در خاک و خون طپان

سرهای همرهان همه بر نیزه خون‌چکان

۲

خونابهٔ گلوی وی از چوب نی چکید

یا خون گریست با همه آهن‌دلی سنان

۳

دلْ‌شان به داغ انده و تشویش هم رکاب

تنْ‌شان به تاب حسرت و تیمار هم عنان

۴

تن‌ها قتیل تیغ‌گذاران لشکری

سرها دلیل ناقه‌سواران کاروان

۵

افغان به ماتم شهدا رفته در خروش

ماتم به حالت اسرا گشته نوحه‌خوان

۶

پهلوی شاه بی‌کس و همراه اهل‌بیت

تن‌ها به خاک خفته و سرها به ره دوان

۷

تن‌ها به پاس شه همه بر آستان مقیم

سرها به سرپرستی اهل حرم روان

۸

نالان از این رزیت و آشوب وحش و طیر

گریان از این مصیبت و آسیب انس و جان

۹

تن‌ها گواه حسرت سرهای تشنه‌لب

سرها نشان پیکر مجروح کشتگان

۱۰

هم اشک در عزای شهیدان سرشک‌ریز

هم آه در هوای اسیران به سر زنان

۱۱

تن‌ها کنایتی ز معادات دهر دون

سرها علامتی ز ستم‌های آسمان

۱۲

زین ماجرا عجب نه اگر خون به‌جای اشک

جاری بود ز دیدهٔ جبریل جاودان

۱۳

هم کر شد از شنفتن این سرگذشت گوش

هم لال شد ز گفتن این داستان زبان

۱۴

سرگشته گشت کلک صفایی در این حدیث

ز آن ره سه چار قافیه آورد شایگان

هر شعله آه دل الفی زین روایت است

هر قطره اشک خون نقطی زین حکایت است

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۴۰۵

نظرات