صفایی جندقی

صفایی جندقی

بند ۵۳

۱

کز نینوا اسیر و گرفتار می رویم

در خیل کوفیان جفاکار می رویم

۲

جمعی چو ما زنان اسیران داغ دار

بی مونس و معین و مددکار می رویم

۳

چون بندگان زنگ به بازار این سفر

با دست بسته برسر بازار می رویم

۴

بر ناظر است جرم نظر ورنه پور و دخت

ما در میان خلق پری وار می رویم

۵

ما را اگر چه کس نتواند به کس فروخت

لیکن به امتحان خریدار می رویم

۶

در امر ما شکست که فتحی درست بود

هرجا که باشد از پی اظهار می رویم

۷

هان ساربان به پای و میفکن ز دست راه

کاین کاروان بی سر و سالار می رویم

۸

بیداد بیش از آنچه توان، گو کنند قوم

ما رو به حکم حضرت دادار می رویم

۹

بر اضطرار ما مگر آرند رحمتی

سوی مزار احمد مختار می رویم

۱۰

تا کربلا رفیق طریق اولیای خاص

و اینک به کوفه همره کفار می رویم

۱۱

در دست این سپاه سیه بخت سخت دل

بی یک تن از مهاجر و انصار می رویم

۱۲

با عز و اعتبار و شرف آمدیم و جاه

زار و ذلیل و مضطر و افگار می رویم

۱۳

برخاک مانده کشته یاران نگشته دفن

خاکم به سر که بسته تر از بار می رویم

۱۴

اقبال ما تویی و قصورت ز همرهی است

زان راه بی تو با همه ادبار می رویم

چون نی نوا فکند به ارکان نینوا

تنها نه نینوا همه ذرات ماسوا

تصاویر و صوت

نظرات