صفایی جندقی

صفایی جندقی

بند ۶۱

۱

دردا که بعد واقعه ی کربلا هنوز

از کین پر است سینه ی اهل جفا هنوز

۲

با این خطا که خواست ندانم برای چیست

تأخیر امر محشر و حکم جزا هنوز

۳

خون دو عالم ار همه ریزند در قصاص

این قتل را وفا نکند خون بها هنوز

۴

خود گر نبود جان جهان آن جهان جان

پس چیست کز میان نرود این عزا هنوز

۵

بر قصه های کهنه و نو قرن ها گذشت

هر روز تازه تر بود این ماجرا هنوز

۶

چون مشک بوی خون به مشام آمد ای عجب

از خاک و ریگ ناحیه ی نینوا هنوز

۷

گر گوش هوش سوی حریمش فرا دهی

خواهی شنید صیحه ی وا احمدا هنوز

۸

اعضای وی به تیغ ستم منقطع ز هم

اجزای آسمان و زمین جا به جا هنوز

۹

دشمن به قصد بر تن چاکش ستور تاخت

خاکم به سر نکرده سر از تن جدا هنوز

۱۰

برکشته اش به عمد فرس راند و نرم ساخت

و این را به کیش خویش نخواندی خطا هنوز

۱۱

معمار عرش و فرش درآمد ز پا دریغ

وین عرش و فرش سایر و ثابت به جا هنوز

۱۲

گرم اسیری حرمش خصم و او زدی

چون مرغ سر بریده به خون دست و پا هنوز

۱۳

تا آسمان کشیده کمان درکمین حق

الا به عمد نامده تیری خطا هنوز

۱۴

نعش تو پایمال و بنات تو دستگیر

اما بنات نعش فلک خودنما هنوز

کوری نگر که روز به خون خدا بلند

دستی که بود شب به خدا در دعا بلند

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۴۳۰

نظرات