صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۱۳۸ - سرالتجلی

۱

یکی از بهرت تسکین و تسلی

ترا سازم بیان سر تجلی

۲

چو خورشید وجودت بی‌ز فی شد

شهود کل شیئی در کل شیی شد

۳

خود این در کشف قلبی آن تجلی است

که جمعیت احد را بین اسمی است

۴

تو را اول تجلی شد چو مکشوف

باسماء جمله هر اسمیست موصوف

۵

چو باشد اتحاد جمله بر ذات

شد آن ذات‌الاحد جامع در اسمات

۶

تمیزش بر تعینهاست میدان

که ظاهر شد بصورتها در اکوان

۷

پس اریابی در اسماء سر ویرا

ز کل شی‌ء بینی کل شیی را

تصاویر و صوت

نظرات