صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۲۳۳ - عبدالسمیع و البصیر

۱

بود عبدالسمیع آنکس که ز اشیاء

نیوشد صوت حق با سمع معنا

۲

ز هر شیئی نیوشد صوت خاصی

که در آن رتبه دارد اختصاصی

۳

بعین سمع هم عبدالبصیر است

که ز اشیاء دید حق را ناگزیر است

۴

هر آن کز گوش حق بشنید ناچار

ز چشم حق ببیند هم در آثار

۵

حق او را مظهر سمع و بصر کرد

باو خود را از این دو جلوه‌گر کرد

۶

پس او بیند در اشیاء ذات حق را

نیوشد هم ز حق آیات حق را

۷

همان چشمی که اول ذات خود دید

همان گوشی که صوت خویش بشنید

۸

تجلی کرد و ز اشیاء جلوه گر گشت

هر آن شیئی عین آن سمع و بصر گشت

۹

هر آن کز حق چنین صاحب نظر شد

بخاصه مظهر سمع و بصر شد

۱۰

به بیند حق ز هر شیی خود نمائی

کند در عین قدس و کبریائی

۱۱

بمعنای دگر سمع و بصر را

بهر جنبنده او بخشد اثر را

۱۲

چه حق فرموده از صدق ضمیرش

تجلی از سمیع و از بصیرش

۱۳

نیوشد آن دعا کز حق تمنا

باستعداد خود دارند اشیاء

۱۴

کند حق هم ز فیاضی اجابت

نگردد رد بدر گاهش انابت

۱۵

به بیند هم زهر شیئی آنچه خودخواست

بود تشریف آن بر قامتش راست

۱۶

هر آنچیزی که از حق او طلب کرد

ز حق بگرفت و در اخذش طرب کرد

۱۷

کسی کاین نکته یابد در شهودش

سمیع است و بصیر از حق نمودش

تصاویر و صوت

نظرات