
صفی علیشاه
بخش ۲۶۵ - عبدالمعید
۱
دگر از اولیا عبدالمعید است
که هر دوم بر حقش عودی جدیداست
۲
کند حق آگه او از معادش
بعود خلق و خویش است اعتمادش
۳
چو بیند بر حق اشیاء را اعادت
دهد دل را بسوی عود عادت
۴
بر او روشن شود حال عواقب
که امر عاقبت را یافت واجب
۵
بحسن حال خود کوشد ز اقبال
که بیند بوده نیکو اصل احوال
۶
نبود آنجا بجز خیر و سعادت
کند کسب سعادت را زیادت
۷
باذن حق نماید عود بروی
همان اذن است است کورا آید از پی
۸
نباشد اذن حق بر کسب حالی
که معدوم است اصلش هم ضلالی
۹
ز دریا آب در جوئی روان شد
بجو با تیرگیها تو امان شد
۱۰
بدریا گر کنی برگشت از جو
نه بینی آب خود جز صاف و نیکو
نظرات