
صفی علیشاه
بخش ۲۸۹ - عبدالروف
۱
دگر از اولیا عبدالروف است
که در رأفت چو شمس بیکسوفست
۲
بخلقش رأفت است افزون که برخود
مساوی رأفتش بر نیک و بر بد
۳
بدی هم با بدانش محض جوداست
که از رأفت یکی حفظ حدود است
۴
نماید گرچه نقمت در نظرها
ولی دارد به نیکوئی اثرها
۵
دهد بر کس اگر او گو شمالی
برد نقصی و افزاید کمالی
۶
دو ابهر مریض آن حرز جانست
خورانی گر باو حلوازیان است
۷
حدود شرع یکجا این چنین است
ز بهر پاس ملک و جان و دین است
نظرات