صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۴۱۷ - المطلع

۱

ز مطلع سالکی تا مطلع نیست

ز اسرار تلاوت منتفع نیست

۲

شهود آنکه او صاحب کلام است

تو را اندر تلاوت خود مقام است

۳

کند بر وصف آن آیت مکرر

تجلی آنکه ایت راست مصدر

۴

شود حق بر عبادش گفت جعفر

بمعنی در کلام خود مصور

۵

تو پنداری کند اکنون تکلم

ولی او را نمی‌بینند مردم

۶

مگر یکروز بود اندر نماز او

فتاد و کرد غش از آن نیاز او

۷

بپرسیدندش از آنحال فرمود

که آن گوینده بر من جلوه فرمود

۸

سخن را آنقدر کردم مکرر

که دیدم قائلش را در برابر

۹

شنیدم وز زبان او مقالات

مقالاتی که می‌گفتم بحالات

۱۰

شهاب سهروردی گفته آندم

لسانش نخل موسی بوده فافهم

۱۱

دگر بشنو ز من معنای مطلع

که تحقیق مطالع راست مجمع

۱۲

اعم است آن ازین تحقیق و اجلی

شهود حق بود در کل اشیاء

۱۳

نه تنها ظاهر از وصف کلام است

که از هر وصف ظاهر بالتمام است

۱۴

زهر شیئی که بینی او هویداست

و زان آیت بدون لفظ گویاست

۱۵

ولی مطلع که از الفاظ خاص است

از آنرو بر کلامش اختصاص است

۱۶

که گفت از بهر آیت ظهر و بطنی است

بدون حد و مطلع حرف هم نیست

تصاویر و صوت

نظرات