صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۴۸۶ - واسطه الفیض و المدد

۱

شنو از واسطه فیض و مدد باز

بود انسان کامل با سند باز

۲

بود او واسطه بر خلق از حق

که نسبت بر دو سو دارد محقق

۳

بر بط معنوی ذوجنبتین است

میانجی بین وجهین او بعین است

۴

یک از وجهی که مطلق از دو کونست

قریب‌الربط با سلطان عون است

۵

دگر وجهش که با خلق اشتراکست

مقید در لباس آب و خاک است

۶

رساند فیض عالی را بسافل

کشاند فلک دانی را بساحل

۷

تو گو خطی است بین‌النقطتین او

ز هر یک دارد آثاری بعین او

۸

یک آثارش وجود علم و نور است

یک آثارش همه فقد و فتور است

۹

ز آثار وجودی شاه مطلق

بگفتا «من رآنی قدرأی الحق»

۱۰

ز حیث ممکنیت گفت بر دل

غباری گرد دم پیوسته حایل

۱۱

دهم دل را باستغفار رجعت

ز مرآت آن زداید زنگ غفلت

۱۲

باین معنی «عصی آدم» صریح است

که عصیان بهر ممکن بس صحیحست

۱۳

خود امکانیت آدم راست عصیان

وجوب آمد نشانش عفو و غفران

۱۴

نبی معصوم از وجه وجوب است

ز ممکن دزد غفلت خانه روب است

۱۵

بود هر غفلتی بر قدر ادراک

حضور آنهم بقدر عقل چالاک

۱۶

صفی یا رب ز عصیان رو سیاهست

ز آدم یادگار اند گناه است

۱۷

ز ضعف او راست لغزشها پیاپی

ببخش او را که بالاصل است لاشیئی

۱۸

باصل او محض فقدان و عدم بود

وجود ارشد ز فصل ذوالکرم بود

۱۹

کرم گر باز فرمائی عجب نیست

بمعدومی که در فعلش ادب نیست

۲۰

ابا این جمله فقدان و قصورم

مدار از رحمت ذاتیه دو رم

۲۱

مرا ذاتیست ضعف و ظلم و ذلت

تو را ذاتیست عفو وجود و رحمت

۲۲

بخود من ظلم کردم تو کرم کن

نظر آنسان که کردی باز هم کن

۲۳

همه عمرم بغفلت رفت و بر سهو

تو بخشاینده‌ئی العفو العفو

تصاویر و صوت

نظرات