
صفی علیشاه
بخش ۵۱ - التصوف
۱
اگر خواهی ز معنای تصوف
یکی بشنو ز صوفی بیتکلف
۲
تخلق آن باخلاق الهی است
شدن مرآت وجه الله کماهی است
۳
تصوف ترک خویش و نفی غیر است
فراغت از ره و مقصود و سیر است
۴
تصوف بینیازی از دو کونست
تجرد از جهات لون لون است
۵
تصوف باشد از امکان گذشتن
دو عالم را بزیر پای هشتن
۶
تصوف را خدا داند که آن چیست
خدا داند که صوفی در جهان کیست
۷
مکن در معنی صوفی توقف
که حق داناست بر سر تصوف
۸
تصوف بی ز چند و بی ز چونست
ز هر وصفی که پنداری برون است
۹
اگر خواهی تصوف با صفی باش
چو عنقا از نظرها مختفی باش
۱۰
تصوف ترک نام و ترک ننگ است
بتحقیقش مجال لفظ تنگ است
۱۱
تصوف نیست آن کزوی نشانی
توان دادن به تعریف و بیانی
۱۲
یکی ز آثار او ترک دعاویست
دگر کتمان اسرار و معانیست
نظرات