
صفی علیشاه
بخش ۵۱۳ - الهو
۱
بود هو اعتبار از ذات حضرت
ز حیث اختفا و فقد غیبت
۲
از آن وضع نفس مانند هوشد
که روح اندر تن از پیوند هوشد
۳
تو را هستی دلیل تام ذات است
نفس هم دمبدم پیغام ذاتست
۴
ز نام خود فرستد بر تو پیغام
که یادآور ز جود صاحب اکرام
۵
تصور کن تو کی ذی روح بودی
کجا بودت نمودی یا که بودی
۶
تو را حق در وجود آورد و شئی کرد
بهار این گلشنت را بعد دی کرد
۷
غنای حق و فقر خود بیاد آر
ز نام هو که دارد در تو تکرار
۸
ودیعه هستی است این داری ار هوش
کجا آدم کند ایندم فراموش
۹
غرض هو رتبه غیبالغیوبست
نفس نقش وی از بهر وجوبست
نظرات