
صفی علیشاه
بخش ۹۴ - باب الدال الدبور
۱
بود آن صولت نفس عقورت
باستیلا چون باد دبورت
۲
ز غرب طبع جسمانی بمشهور
و زد کش خواند عارف مغرب نور
۳
دگر باد صبا کز مشرق آید
باستیلا چو روح مشفق آید
۴
از آنرو گفت پیغمبر که نصرت
مرا بود از صبا در صبح رحمت
۵
همان باد دبور آمد هلاکت
گروه عاد را با صد فلاکت
۶
مرا یعنی از آنمشرق فتوح است
کز و اندر تموج باد روح است
نظرات