صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۶۷

۱

ای حسن تو بگرفته ز خوبان جهان باج

امروز تویی بر سر خوبان جهان تاج

۲

رخسار تو از حلقهٔ زلف است نمایان

یا عارض احمد بود اندر شب معراج

۳

از تیر حذر باید و مژگان تو تیری است

کانرا دل عشاق تو از جان شود‌ آماج

۴

هر دل که تو در آن ز صفا جلوه نمائی

گردد به طوافش حرم کعبه یک از حاج

۵

سوی تو بود دیدهٔ ما خیل گدایان

تو پادشه عالمی و ما به تو محتاج

۶

هر کس سپرد راهی و پوید به طریقی

ما را نبود غیر ره عشق تو منهاج

۷

دم در نکشم از سخن عشق صغیرا

ور آنکه زنندم به سر دار چو حلاج

تصاویر و صوت

نظرات