
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۴۸
۱
خوانند گرچه خلق جهان اصفهانیم
زین آب و خاک زادهام اما جهانیم
۲
من با بشر برادرم و زادهٔ جهان
زنهار اصفهانی تنها نخوانیم
۳
با نوع خویش در همه جا زیر آسمان
روشن چو آفتاب بود مهربانیم
۴
شد زندگانیم بغم نوع خویش صرف
این دولت است ماحصل زندگانیم
۵
خواهم ز حق خود همه باشند کامیاب
حق داند این بود بجهان کامرانیم
۶
دانم که هر چه بهر تو خواهم همان مراست
ای دوست استفاده کن از نکته دانیم
۷
ای بدگمان بعکس تو پیوسته حال من
نیک است زانکه برحذر از بدگمانیم
۸
با خصم هم صغیر بصلحم بجان دوست
تنها نه دوستدار محبان جانیم
نظرات