
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۴۰۰
۱
ای برادر چند دل آلودهٔ دنیا کنی
تا بکی خود را اسیر نفس بی پروا کنی
۲
روزی فردای خودام روز میخواهی ز حق
لیک بهر توبه هیام روز را فردا کنی
۳
بی عمل بودن مسلمان میتوان گر میتوان
کام خود شیرین بمحض گفتن حلوا کنی
۴
قطرهٔی از دیده بار و نامهٔ عصیان بشوی
پیش از آن کز اشگ حسرت دیده را دریا کنی
۵
سر برآر از خواب غفلت دیده واکن پیش از آنک
خویشرا درگور بینی دیده را چون واکنی
۶
پرده پوشان تا بعیبت پرده پوشد پرده پوش
ورنه خود رسوا شوی گر دیگران رسوا کنی
۷
عافیت خواه خلایق باش تا از بهر خویش
در صف محشر لوای عافیت برپا کنی
۸
این نصایح را تو هم گر قدر بشناسی صغیر
زیب گوش جان بسان لؤلؤ لالا کنی
نظرات