
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۴۰۸
۱
گر نه ای دل پای بند طرهٔ طرار یاری
از چه دایم تیره بختی از چه هر شب بیقراری
۲
گر نه عشق آن گل رخساره ات افتاده بر دل
چون دل من از چه رو ای لاله دایم داغداری
۳
گر درآید در چمن آن سرو گل رخسار روزی
با قدش ای سرو پستی با لبش این غنچه خواری
۴
عذر خواهم از خطای رفته ای گیسوی جانان
خواندهام کر عنبرت یا گفتهام مشک تتاری
۵
در دو عالم از تو شاد و خرمم ای خط دلبر
کان جهانم را بهشتی این جهانم را بهاری
۶
ای خوش آن دم کاین کدورت از میان خیزد ببینم
من ترا اندر کنارم تو مرا اندر کناری
۷
نیستی گر جان شیرین بی تو من چون تلخ کامم
ور نه ای عمر عزیزم از چه اینسان در گذاری
۸
این سر و جان صغیر آن تیغ ابروی تو جانا
هر چه میخواهی بکن با او که صاحب اختیاری
نظرات