
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۳۰۰
۱
ای صافتر تو را ز هر آئینه سینهای
آرد مگر در آینه رویت قرینهای
۲
مایل به رحم شد فلک کینهجو به من
با من ولی هنوز تو در فکر کینهای
۳
خورشید اگر چه شاه سپهر است لیک هست
در خیل بندگان کمینت کمینهای
۴
اهل هوس چو ما به تو مایل ولی کجا
دارد صفای آینه هر آبگینهای؟
۵
عالم ز اشکم ار شده ویران تو را چه غم
از اینکه ایمن است ز طوفان سفینهای
۶
اندیشهای ز مفلسیم نیست تا مراست
از گنج عشق در دل ویران دفینهای
۷
خوبان به جای زر نستانند در نظم
ورنه (سحاب) دارم از این در خزینهای
تصاویر و صوت

نظرات