
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۳
۱
خطش مشک تری لعلش نباتی
نباتی رسته ز اطرافش نباتی
۲
دهم لب تشنه جان با آن که دایم
بود جاری زهر چشمم فراتی
۳
مقیم کوی جانانم ندارم
خبر از کعبه و از سومناتی
۴
به شکر اینکه داری خرمن حسن
از این خرمن به مسکینان زکاتی
۵
رخت آنجا که دارد جلوه خورشید
که شاه انجم آید چیست ماتی
۶
برهمن پیش آن بت سجده فرمود
به هر جا بود عزائی ولاتی
۷
چه غم گر عهد الفت بست با غیر
که نبود عهد خوبان را ثباتی
۸
ز چشمی کز تغافل کشت ما را
همان داریم چشم التفاتی
۹
به جان هستم غلامش آن که داراد
پی آزادی ام زان خط براتی
۱۰
(سحاب) ار پا نهادی در ره عشق
نباید داشت امید نجاتی
نظرات