سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۴۱

۱

گر خرد سنجد مه روی تو را با آفتاب

آنقدر بیند تفاوت کز سهابا آفتاب

۲

ماه دوشت دیده مهر امروز شرمش باد اگر

باز طالع گردد امشب ماه و فردا آفتاب

۳

آفتاب و سرو می گفتم تو را گر داشتی

عارض تابنده سرو و قدر عنا آفتاب

۴

هر شب اندازد سپر از تیر آه من بلی

چون تو کی دارد دلی از سنگ خارا آفتاب؟

۵

گفتمش: چون بینمت پنهان شوی گفتا: بلی

چون (سحاب) آید نگردد آشکارا آفتاب

۶

آفتاب از آفتاب عارضت روشن چنانک

ز آفتاب چتر شاهنشاه دنیا آفتاب

۷

آفتاب سلطنت فتحعلی شه آن که سود

بر درش هر شام روی عالم آرا آفتاب

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۳۶

نظرات