
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۱۲
۱
مغفر و خفتان به میدان محبت ننگ ماست
همچو کشتی گیر، عریانی سلاح جنگ ماست
۲
گر به راه شوق گردد مرغ با ما همسفر
از پریدن باز می ماند همه گر رنگ ماست
۳
کار سازد هر که ما همدست کار او شویم
نغمه آن ناخن که بر دل می زند از چنگ ماست
۴
برگ گل در غنچه می باشد، ولی در این چمن
غنچه ها پر خار و خس چون آشیان تنگ ماست
۵
عاشقان را غم بود پیرایهٔ خاطر سلیم
گلشن آیینهایم و سبزهٔ ما زنگ ماست
نظرات