
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۱۶
۱
ساقی چه دهی پند من این بزم شراب است
از گریه مرا منع مکن، عالم آب است
۲
از عشق تو آسان نتوان جست، که دارد
دستی که گلوگیرتر از پای حساب است
۳
از آینه ی ناصیه در حلقه ی مستان
معلوم تنک ظرفی ما همچو حباب است
۴
آن نامه که ما راز دل خویش نویسیم
هر نقطه درو ترجمه ی چارکتاب است
۵
بس خام که شد پخته ز آمیزش مستان
در انجمن این زمزمه ی مرغ کباب است
۶
از بخت زبون ناله ی ما صرفه ندارد
خاموش نشستیم که دیوانه به خواب است
۷
تا چند شماری ورق و هیچ ندانی
زاهد به خدا این چه حساب و چه کتاب است
۸
مجنون ترا سلسله از پا ننشاند
در راه تو هر حلقه ی زنجیر، رکاب است
۹
هر گاه به موری رسم، از بیم مکافات
گویی به سر رهگذرم شیر به خواب است
۱۰
هر قاصد و هر نامه بری رفت به مقصد
مکتوب سلیم است که در بند جواب است
نظرات