سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۱۲۷

۱

چشم من حلقه‌ای از سلسلهٔ دست من است

دانهٔ مرغ دلم آبلهٔ دست من است

۲

وادی چاک که از جیب بود تا دامن

در ره شوق تو یک مرحلهٔ دست من است

۳

دست بر گل نکند غیر ز اندیشهٔ خار

سپر تیغ شدن حوصلهٔ دست من است

۴

سرنوشت من حسرت‌زده را در غم عشق

گر بخوانند، سراسر گلهٔ دست من است

۵

صدفم من، که درین بحر پرآشوب سلیم

چشم عالم همه بر آبلهٔ دست من است

تصاویر و صوت

نظرات