سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۱۳

۱

به راه عشق خطر نیست بینوایان را

گل است هر سر خاری برهنه پایان را

۲

به چشم خلق نیایند، کز کلاه نمد

بود کلاه سلیمان به سر گدایان را

۳

چه شد که خاک در دوست مومیایی شد

ز چاره نیست نصیبی شکسته پایان را

۴

خدا به باطن روشندلان سری دارد

گزیر نیست ز آیینه خودنمایان را

۵

صدای سرو چمن گوش کن ز جنبش باد

اگر به جلوه ندیدی قصب قبایان را

۶

چه فرق از وطن و غربت این چنین کز من

غم تو ساخته بیگانه آشنایان را

۷

مشو سلیم طرف با جهان عربده جوی

جواب حرف، خموشی ست ناسزایان را

تصاویر و صوت

نظرات