
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۳۸
۱
دل از هوای صحبت جانانه پر شده ست
یک کس درون نیامده و خانه پر شده ست
۲
هر کس برای خود سر زلفی گرفته است
زنجیر ازان کم است که دیوانه پر شده ست
۳
مست از کجا و مرگ، وگرنه همین مرا
روزی هزار مرتبه پیمانه پر شده ست!
۴
مستی به کعبه ما و تو تنها نکرده ایم
هنگامه ای ست این که درین خانه پر شده ست
۵
در خواب صبح، بالش نرم است شمع را
فانوس بس که از پر پروانه پر شده ست
۶
در مجلسی که چهره برافروخت او سلیم
صحبت میان بلبل و پروانه پر شده ست
نظرات