
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۴۵
۱
شمع بر روی تو سرگرم نگاه افتاده ست
کار آیینه ز شوق تو به آه افتاده ست
۲
در سرشت همه کس شوق تو مادرزاد است
از رحم در طلبت طفل به راه افتاده ست
۳
لاله زار است سر کوی تو گویی که درو
رفته سرها همه بر باد و کلاه افتاده ست
۴
گل دگر خنده ای از چهچه بلبل دارد
در ره این چمن آیا که به چاه افتاده ست
۵
کرده نفرین جهان هر که گذشته ست سلیم
که بت راهزنی بر سر راه افتاده ست
تصاویر و صوت

نظرات