
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۵۷
۱
در باغ هر گلی ز تو در خون تازه ای ست
هر بید در هوای تو مجنون تازه ای ست
۲
از زلف تا به چند کسی گفتگو کند
وصف خطش کنیم که مضمون تازه ای ست
۳
چون مصرعی ز من شنوی، عزتش بدار
از راه دور آمده، موزون تازه ای ست
۴
آشفته ایم ازان خط مشکین، که هر غبار
بر لشکر شکسته شبیخون تازه ای ست
۵
آن لب سلیم آب بقا را شهید کرد
خون های خلق کهنه شد، این خون تازه ای ست
تصاویر و صوت

نظرات