سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۱۶۱

۱

زهی ز شوق لبت زاهدان شراب پرست

چو گل به دور رخت شبنم آفتاب پرست

۲

چه قاتلی تو ندانم که خضر بر لب جوی

به یاد تیغ تو شد همچو سبزه آب پرست

۳

طواف چشم بتان واجب است بر دل ما

شرابخانه بود کعبه ی شراب پرست

۴

چنان ز مقدم قاصد خوشم به مژده ی وصل

که از ستاره ی صبح است آفتاب پرست

۵

قدم نمی نهد از ننگ شمع در محفل

بود به کوی تو پروانه ماهتاب پرست

۶

ز پیچ و تاب چو افتد سلیم می میرد

کسی مباد چو زلف تو پیچ و تاب پرست

تصاویر و صوت

نظرات