
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۷۳
۱
دلم از آبلهٔ غم چو کف سوخته است
جگر از تشنگیام چون صدف سوخته است
۲
عشق را رغبت آمیزش من نیست عجب
میل آتش همه جا بر طرف سوخته است
۳
ناوک آه من از شعله بود همچو شهاب
پیکر چرخ ازان چون هدف سوخته است
۴
آه ازین شعلهٔ آواز تو مطرب که ازو
هر طرف مینگرم چنگ و دف سوخته است
۵
دلم از آتش تب آمده در سینه به جوش
نیست تبخال لبم را که کف سوخته است
۶
اثر نالهٔ سلیم از دل پر داغ بپرس
شاهد شعلهٔ آواز، دف سوخته است
نظرات