سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۱۸۰

۱

منم که مایه ی جمعیتم پریشانی ست

چو شعله زینت من در لباس عریانی ست

۲

چو آینه همه عمرم به یک نگاه گذشت

چه حالت است، نمی دانم این چه حیرانی ست

۳

ز ما نمانده به غیر از بنای عشق اثری

عمارتی که بماند ز سیل، ویرانی ست

۴

به دل شکسته ی تقدیر، ازو چه نفع رسد

که مومیایی تدبیر عقل، انسانی ست

۵

ز بخت حادثه انگیز خود مرا دایم

چو گردباد به خشکی سفینه طوفانی ست

۶

گهر ز شرم گدا بس که آب شد، گویی

که تاج بر سر شاهان کلاه بارانی ست

۷

سلیم منت خلعت ز آفتاب مکش

که جامه ای که به اندام ماست، عریانی ست

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۱۲۴

نظرات