
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۹۱
۱
سبزهٔ خطش دمید و روزگار عاشقیست
فصل گلریزان داغ و نوبهار عاشقیست
۲
از دلم چون کاوکاو شوق را بیرون کنم؟
نیست این خار کف پا، خارخار عاشقیست
۳
آسمان با خاکساران در مقام کبر نیست
این غبار خاطرم از رهگذار عاشقیست
۴
حیف اوقاتی که صرف کار دیگر میشود
فکر فکر میپرستی، کار کار عاشقیست
۵
گر بقای جاودان خواهی سلیم از عشق جوی
زان که آب زندگی در جویبار عاشقیست
تصاویر و صوت

نظرات