
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۰۷
۱
به گلشن بی تو سروم دود آه است
به چشمم سبزه چون مژگان سیاه است
۲
دلم را یاد تیغش تازه دارد
چو آن آبی که در برگ گیاه است
۳
به خاک راه او از سنگ طفلان
تنم چون سایه سر تا پا سیاه است
۴
چه سان خورشید گویم روی او را
که مصحف را غلط خواندن گناه است
۵
سلیم از راه خوبان برنخیزد
چو نقش پا کسی کو سر به راه است
نظرات