
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۰۸
۱
همچو بلبل دلم غمین گل است
غنچه گردیده در کمین گل است
۲
در دلم درد، نایب عیش است
بر سرم داغ، جانشین گل است
۳
از نسیمی شکفته می گردد
خنده گویا در آستین گل است
۴
شادی دهر را شگونی نیست
خندهٔ گل، دم پسین گل است
۵
داد بستان ز جام باده سلیم
که خزان سخت در کمین گل است
نظرات