سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۲۱۴

۱

دلی که صید بتان گشت فارغ از ستم است

چو مرغ در قفس افتد، کبوتر حرم است

۲

من از کجا و سر و برگ زندگی ز کجا

زمانه هرچه به من می کند، هنوز کم است

۳

ز بس گرفته کناری ز خلق چون عنقا

به خاطر آنچه کسی را نمی رسد، کرم است

۴

هر استخوان به تنش نقش تیر برگیرد

کسی که جوشن او همچو ماهی از درم است

۵

به تلخکامی من مرده هیچ کس هرگز؟

ترا به زندگی خضر، ای جهان قسم است

۶

به قصد کینهٔ ایام سر چه جنبانی؟

ز شاخ شانهٔ شمشاد، اره را چه غم است؟

۷

نظر به جلوه ی یار است کفر و ایمان را

دو صف به جنگ، ولی چشم ها به یک علم است

۸

سلیم بی سببی نیست شورش ایام

اگر غلط نکنم، وقت کوچ این حشم است

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۱۳۶

نظرات