
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۲۵
۱
شمعیم و زندگانی ما در گداز ماست
پروانه ایم و سوختن خود نیاز ماست
۲
رسوا گذشته ایم ازین باغ چون بهار
هر جا گلی شکفته ببینید، راز ماست
۳
گر می کنی به مذهب آزادگان عمل
بگشای دست بسته که شرط نماز ماست
۴
مهمان به خانه دیر چو ماند، عزیز نیست
کوتاهی زمانه ز عمر دراز ماست
۵
ما را گریز نیست ز ناز تو چون سلیم
هر حلقه ای ز زلف تو دام نیاز ماست
نظرات