
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۲۹
۱
هر کجا موج زند جام شرابی دام است
ساغر باده، گل صبح و چراغ شام است
۲
روشنایی ز فروغ می گلگون داریم
روزن خانه ی ما باده پرستان جام است
۳
قلعه ی قهقهه ی کبک بود دامن کوه
پای خم هست، چه پروای غم ایام است
۴
از محبت کسی آسیب نبیند هرگز
عشق آهوست، همین است که شیراندام است
۵
نیست در دوستی خلق بجز بیم خطر
طفل را دامن مادر چو کنار بام است
۶
هر که زین باغ نظر بست، فراغت دارد
چشم پوشیده، ز آفت، زره بادام است
۷
ره و رسم کرم از دور برافتاده سلیم
میدهند آنچه کریمان به گدا، دشنام است!
نظرات