
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۳۶
۱
خوبرویان را سری با عاشقان پیر نیست
ماهیان تشنه را ذوقی ز جوی شیر نیست
۲
باعث محرومی ما طالع نااهل ماست
ورنه در اهلیت معشوق ما تقصیر نیست
۳
تا ز آزادی کشیدم دست از کار جهان
خاتم جم بی فغان چون حلقه ی زنجیر نیست
۴
جامه همچون پوست دایم در تنم بی دامن است
بس که ایمن خاطرم زین خاک دامنگیر نیست
۵
سرنوشت خویش را دانستهایم، از ما مپرس
خواب چون آشفته باشد، صرفه در تعبیر نیست
۶
کی توان اصلاح کردن کار عاشق را سلیم
خانهٔ ما از خرابی قابل تعمیر نیست
نظرات