
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۵۲
۱
سوختن از تب سوزان محبت تابی ست
تشنگی از چمن عشق، گل سیرابی ست
۲
انتظار غمی از هر طرفی دارد دل
چشم ویرانه ز هر سو به ره سیلابی ست
۳
کعبه هرچند که محراب ندارد، اما
بر سر کوی تو هر نقش قدم محرابی ست
۴
از جهان دل به غم عشق تو الفت دارد
همچو دیوانه که همصحبت گلخن تابی ست
۵
زاهد امشب سر پیمانه کشیدن داریم
قیمت شمع به می ده، که عجب مهتابی ست!
۶
در غم عشق ز مردن مکن اندیشه سلیم
مرگ با زندگی تلخ تو شکرخوابی ست
نظرات