سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۲۶۷

۱

بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش است

ناوک او را مگر چون شمع، پیکان آتش است

۲

خاک را از اشک من پرخون بود دایم کنار

چرخ را از آه من در زیر دامان آتش است

۳

از فروغ او به گرداب خطر افتاده است

کشتی آیینه از موم است و طوفان آتش است

۴

برق آه از حال ما سازد بتان را باخبر

نامه ی آشفتگان همچون نگهبان آتش است

۵

از گلستان تو هر کس گل به دامن می برد

جای گل چون شمع ما را در گریبان آتش است

۶

در جهان پنهان نماند هیچ کاری در لباس

عشق در تجرید همچون در بیابان آتش است

۷

عاشقان را در بساط دل به غیر از آه نیست

این چنین باشد، در آتشخانه سامان آتش است

۸

چون جوانی رفت، مگذر از می گلگون سلیم

باده در پیری چو در وقت زمستان آتش است

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۱۶۰

نظرات