
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۸۷
۱
مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست
دامن گل پاک اگر باشد، چو دامان تو نیست
۲
هر کسی را در طریق دلنشینی پایه ای ست
غنچه ی گل دلکش است اما چو پیکان تو نیست
۳
می توان دانست پیش خودپسندان چمن
چهچه بلبل بجز وصف زنخدان تو نیست
۴
کشتگان عشق را اعضا نمی ریزد ز هم
لاله زین داغ است کز خیل شهیدان تو نیست
۵
در تماشای تو داغ حیرت آیینه ام
خاک جای سرمه در چشمی که حیران تو نیست
۶
همچو گل بر خود بناز ای دل، که از اهل جهان
منت یک بخیه بر چاک گریبان تو نیست
۷
این همه معنی رنگین نیست در جایی سلیم
بلبلان را دفتر گل همچو دیوان تو نیست
تصاویر و صوت

نظرات