
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۹
۱
ای تازه رو، ز زخم خدنگ تو داغ ما
از روغن کمان تو روشن چراغ ما
۲
با نکهت تو صحبت ما درگرفته است
ای کاش بوی گل نخورد بر دماغ ما
۳
راضی جنون ما به گریبان پاره نیست
از چاک سینه شد گل صد برگ، داغ ما
۴
در عشق هرگز از دل ما آه سر نزد
آیینه ایم و دود ندارد چراغ ما
۵
آگاه نیست خضر ز احوال ما سلیم
عنقا کجاست تا به تو گوید سراغ ما
تصاویر و صوت

نظرات