سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۲۹۳

۱

سر نهادن به سر کوی غمت تسلیم است

خاستن از سر جان عشق ترا تعظیم است

۲

شوق دیدار به هرجا که شود حوصله سوز

تیشه ی بتگری از ناخن ابراهیم است

۳

مطلب کسوت سلطان و گدا خرسندی ست

هر کلاهی که سری گرم کند دیهیم است

۴

نیک و بد آنچه ز طفلان دبستان شنود

طفل را هوشی اگر هست، همه تعلیم است

۵

نه همین گل به سر از عزت زر جا دارد

دلنشین همه کس نغمه ی ساز از سیم است

۶

این سرشکی که تو داری به ره شوق، سلیم

در یبابان مشو ایمن که ز طوفان بیم است

تصاویر و صوت

نظرات