سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۲۹۷

۱

ای گل دگر ز دست کجا می گذارمت

نتوان فریب داد مرا، خوب دارمت

۲

از تو ندیده ام به جهان بی وفاتری

باور مکن گر اهل وفا می‌شمارمت

۳

در روزگار نیست مرا چون تو دشمنی

در حیرتم که این همه چون دوست دارمت؟

۴

کاری نکرده ای که نصیبم مباد، اگر

از پیش دیده دور شوی یاد دارمت

۵

ذوقی چنان به صحبت وقت وداع نیست

جان عزیز من، به خدا می سپارمت

۶

چشم سرایت از تو مرا ای سرشک نیست

تخمی نه ای که از پی حاصل بکارمت

۷

خوش آن زمان سلیم که پرسد چو نام من

گویم فلان غلام وفادار خوارمت

تصاویر و صوت

نظرات